در سیر پیش تا پس از ازدواجم
حس میکنم دعا از زبانم
رفت به لایهای عمیقتر
به قلب
به باطن
و بعد عمل
و دوباره زبان
من این جوشش از درون را دوست دارم
این جاگیری معنا در محل خودش را عاشقم
من دنبال دعاهایی بودم که نه وهمِ من باشند و نه خیالاتم
من دنبال زندگی کردنِ دعا بودم.
پ.ن: این حرفها را در اینستاگرام نمیشود زد. در کانال و گروه دوستان هم نمیشود. به دوستان که اصلا نمیشود گفت. میگویند جوگیری. پز میدهی. دل ما را آب میکنی. نه، خواهر من، عزیز من. من از جهانی که بر من گذشت سخن میگویم و این بخشی از رسالت من است. خدا را شکر وبلاگ با این مدل حرفها همفاز است. میچسبد. یکسری حرافِ تجربهی خویش مهم پندار دور هم جمعیم و چه از این بهتر؟ ;)